EMOZIONANTE | ||
به نام خدا همچنان معتقدم که یک مادر، هیچ کاری مهمتر، بزرگتر، و ارزشمندتر از این ندارد که برای فرزندانش یک غذای خوب بپزد؛ با آنها بازی کند؛ برای حرف زدن با تک تکشان، یک وقت اختصاصی داشته باشد؛ به اموراتشان رسیدگی کند؛ آنها را ببرد گردش، تفریح، خرید، مهمانی، سفر (اینجا درموردش نوشته بودم). همهگیری اشتغال بانوان، یکی دو نسل قبل از ما دههشصتیها شروع شد و بهسرعت، ارزش شد و غالب بانوان را به خود چنان مشغول کرد که زن خانهدار، شرم میکرد بگوید من خانهدارم. در این قضایا اروپا و امریکا چندین قدم فیلی از ما جلوترند و رفتند و چشیدند و برگشتند و امروز، یک زن خانهدار، با افتخار سرش را بالا میگیرد و خود را بانوی خانه میخواند؛ یعنی که من بینیازم از بیگاری و کسی هست که تأمینم میکند و من، کارم خانمی است. دیگران هم به حالش غبطه میخورند. بحث "ضرورت" اشتغال بانوان، منطقی و عقلی است و نمیشود مطلقا زن را از فعالیت اجتماعی منع کرد. اصلا ممکن نیست. ولی اینکه مطلقا هر زنی باید شاغل باشد و بیرون از خانه، دائم در گیر و گرفت بماند، بحث عجیبی است. من فکر میکنم و دارم به وضوح میبینم آن وقت و انرژی که مادری در زمان کودکی و نوجوانی از فرزندان خود دریغ کرده، در آینده با صرف هزینههای گزاف زمانی، مالی، عاطفی، و ... هم هرگز و هرگز قابل جبران نیست. و آسیبش هم فقط متوجه خانواده نخواهد بود؛ جامعه را به هم میریزد. فرزندانِ مادردارِ بیمادر که امروز فراوانند، قشر نگرانکننده جامعهاند که خیلی زود، ثمرات تلخ و مخربشان را خواهیم چشید. .....................
افتخار کن به اینکه مادری. این موهبت عظیم الهی، نصیب هرکسی نشده. مادر که شدی، در میان تمام مخلوقات، تو متخلّق به اسم "ربّ" پروردگار عالم شدهای. این عظمت را دستکم نگیر.
[ یکشنبه 103/2/9 ] [ 11:32 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا ولی خودمونیم! رفقا، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
[ یکشنبه 103/1/26 ] [ 3:49 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا انتهای زیارت عاشورا، در سلام بعد از لعن، به جای "علیکم منی سلام الله"، اینبار و برخلاف سلام ابتدایی زیارت، میفرماید "علیک منّی سلام الله".درحالیکه اینجا هم بعد از ذکر نام اباعبدالله، گروهی علاوهبر حضرت "اباعبدلله" نام برده شدهاند: السلام علیک یا اباعبدالله "و علی الارواح الّتی حلّت بفنائک". همیشه به اینجا که میرسیدم، فکرم مشغول میشد که چرا خدا فقط میفرماید: "علیک" منّی سلام الله، و نمیفرماید: "علیکم"؟ به نظرم اگر "حلّت بفنائک" به معنی این باشد که یاران اباعبدالله علیه السلام در نور وجود ایشان، ذوب و فنا شدهاند، طبیعی است که لفظ سلام، مفرد به کار برده شود؛ چون دیگر کسی جز حضرت اباعبدالله علیه السلام وجود ندارد؛ همه او شدهاند. و حالا چقدر بهجاست که درست همینجا بگوییم: "و لا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم" که نه فقط اینبار، که ایکاش هرگز از تو جدایم نکنند؛ "ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النّهار"؛ تا هستم و تا هستی پابرجاست؛ که تا ایکاش من هم به تمامی "تو" شوم.
[ جمعه 103/1/17 ] [ 3:44 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا خیلی برایم سنگین است همه را ببینم الا تو. کاش بریزند این دیوارها. کاش خراب شوند. کاش رها شوم. کاش به سوی تو مفرّی بیابم. لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى؟ بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرى؟ کاش تو را، [ شنبه 103/1/11 ] [ 5:15 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا برای تغییر، بهانه را به وجود بیاور. .......... یا مقلّب القلوب و الاحوال ... [ چهارشنبه 103/1/8 ] [ 2:33 صبح ] [ آگاهی ]
به نام خدا
............ چه خبر از غزه مسلمان؟! یعنی به قدر یک دعا، یک آه هم فایده نداری؟ تریبون داری، مخاطب داری، اثری به قدر خرج یک واژه داری و ساکت ماندی؟ خبرها را دنبال نمیکنی که روحت آسیب نبیند؟ خواهران و برادران مسلمانت، حالا دیگر به آب شور هم دسترسی ندارند. تشنه و گرسنه، در روزه دائمند. چیزی برای فرزندانشان از آب و دارو نمییابند. اینها را میبینی؟ روی زرد و چشمان بیحال و نفس به شماره افتادهشان را تاب میآوری؟ چه خبر از غزه؟ شرم بر من که هنوز زندهام. شرم بر من که این غمها نفَسَم را نمیبُرد. شرم بر مسلمانی من. .................. إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ #بیمارستان_شفا
[ دوشنبه 103/1/6 ] [ 5:12 صبح ] [ آگاهی ]
به نام خدا هرچه نگاه میکنم، میبینم بحث حجاب، پیش از هرچیز، وابسته به اصالت و ریشه یک آدم است، تا مذهبش. آدمی که متعلق به خانواده بااصل و نسبی است و صاحب شئون اجتماعی، نمیتواند نیمهعریان بگردد. عریانی، فقط از کسی برمیآید که غربتی باشد (درباره غربتی اینجا قبلا نوشته بودم). آدم باید خیلی بیریشه باشد که بتواند هیچ ابایی از هیچ رفتاری -آن هم در متن جامعه- نداشته باشد. آدمی که در پوشش اجتماعی چهارچوبی ندارد و از عریانی خانوادهاش شرمنده نیست، به جد خطرناک و غیرقابل اعتماد است؛ قطعا و یقینا. این آدم به هیچ قیدی پایبند نیست و لذا چیزی برای از دست دادن ندارد. از چنین موجوداتی باید ترسید. [ یکشنبه 103/1/5 ] [ 3:9 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا وقتی میبینم دشمنِ کشورم، دست گذاشته روی حجاب من، میفهمم که باید حجابم را سفتتر نگه دارم. میفهمم که این "حجاب" با "حفظ کشورم" ارتباط مستقیم دارد. لابد مؤثر است که اینهمه هزینه مالی و زمانی میکنند برایش. لابد مهمترین مؤلفه استقلال و امنیت و حفظ کشورم، همین حجاب است که اولین نقطه هدف دشمن و نهایت تلاشش دارد صرف آن میشود. [ دوشنبه 102/12/28 ] [ 4:23 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا شهادتطلبی، با طلب مرگ خیلی فرق دارد. کسی که طالب مردن است، آدم افسردهای است که هیچ شوقی برای حیات در او نمانده. میخواهد نیست شود و از میان برود. [ شنبه 102/12/26 ] [ 3:45 صبح ] [ آگاهی ]
به نام خدا اینکه فکر کنیم حجاب برای این است که زشت به نظر برسیم یا دیده نشویم و ... خیلی فکر غلطی است. ما درواقع حجاب میگذاریم که دائم مورد قضاوت واقع نشویم. این موضوع در مورد آقایان اصلاً مطرح نیست که بحث حجاب (به آن شکلی که برای ما مطرح است) بخواهد برای ایشان طرح شود. |
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |